Skip to main content
روحيات و جامعه‌ی ايرانیسياسیفرهنگ‌ها و کشورها

المپیک چین و عقب‌ماندگیِ ما

By August 11, 2008No Comments

مراسمِ خیره‌کننده‌ی افتتاحیه‌ی المپیک در پکن جهانی را به ستایش واداشت و ایرانیان را به حسرت و لب گزیدن. اینکه چینی که زمانی به ایران به چشمِ حسادت می‌نگریست، اکنون ابرقدرتی در صحنه‌ی بین‌المللی‌ست و رشدِ اقتصادی‌اش وردِ زبانِ سرمایه‌دارانِ چهارسوی گیتی.

جالب است که آقای مایلی کهن زبان به «انتقاد گشوده» که این چینی‌ها که ساختِ ورزشگاه آزادی ما در سالیانِ‌ نه چندان دور برایشان شباهت به رویا داشت، اکنون با برنامه‌ریزی و رشدِ گام-به-گام چونان ضیافتِ مجللی ترتیب داده‌اند. اما خودِ ایشان به این فکر نمی‌کند که اگر تندروی‌ها و کژاندیشی‌های هم‌مسلکانِ ایشان در حکومت نبود، جامعه از مغزهای خلاق و مدیرانِ توانا خالی نمی‌شد تا در گذشته فردِ نالایق و کم‌سوادی –دور از جانِ مبارکِ ایشان- سرمربی تیمِ ملی شود که با استخاره ترکیب بچیند و بازیکنان را به جای تمرین به نمازِ‌ جماعت وادارد. همین نخبه‌کشی و نابغه‌ستیزیِ سیاستمدارانِ نفت‌پرورده و ریاکار در ساختارِ بیمارِ حکومتی متحجر و جامعه‌ای فسادمحور است که باعث شده رئیس جمهورِ آن دکترایش را با پارتی‌بازی ابتیاع کند به حدی که مجبور باشد به استادِ راهنمایش باج دهد، وزیرِ‌ کشورش برای خود دکترای افتخاری – آن هم با خوش‌اشتهایی تمام از دانشگاهِ آکسفورد- جور کند و نمایندگانِ شورای-نگهبان-گزیده‌اش گاهی به فکرِ دوختنِ لایه‌ی اوزون افتند، موقعی خیالِ راه‌اندازی خانه‌ی عفاف در سر بپرورانند و زمانی خبرنگارِ جسوری را کودکانه «هو» کنند. بگذریم از شایعاتی که پیرامونِ «اجتهادِ» قلابی برخی حضرات پخش است و راست و دروغ‌اش به گردنِ چو-اندازنده.

بله آقای مایلی کهن، انتظارِ اعتراض می‌رود، اما نه از آنکه خود تا گردن در تفعنِ چنین فضایی فرو رفته و کارنامه‌ی سیاهش هنوز از خاطرِ بسیاری پاک نشده است.