نوزدهم تا بیست و یکم اسفند کنفرانسی در جزیرهی زیبای کیش برگزار شد که مقالهای از مخلص نيز در آن برای انتشار پذيرفته شده بود و بهانهای شد برای ديدارِ وطن. در اين کنفرانسِ که لقبِ پرطمطراقِ «بينالمللی» را يدک میکشيد تنها خارجیِ شرکتکننده رفيقِ آلمانیِ من (نويسندهی دومِ مقاله) بود و بس! و بزرگترین حاشیهاش میزگردی بود با عنوانِ «بررسی میزانِ موفقیتِ پروژههای بزرگِ آیتی در ایران» که با جمع کردنِ مسئولان و دستاندرکارانِ IT کشور ناخواسته افتضاحی را موجب شد که متاسفانه با مالهکشیِ مسئولانِ کنفرانس از زیرِ دستِ اصحابِ خبر در رفت.
مسئولِ نشست آقای جعفرِ حبیبی، مسئول پروژههای ریز و درشتِ نرمافزاری است که همانندِ آقای احمدینژاد هم مدرکِ «دکترا» را در جیب دارد و هم لقبِ استادی دانشگاه را در آستین. این آقای فرصتشناس به هنگامِ مراسمِ افتتاحیه بدو-بدو خود را کنارِ دستِ دکتر قالیباف جا زد تا شاید از نمدِ شهرداریِ ایشان کلاهی برای کسب-و-کارِ خود بدوزد که انشاءالله بودجههای گرفته شده در راستای پيشرفتِ علمی و رشدِ دانشجويان صرف خواهد شد. بگذریم… مهمترین اعضا عبارت بودند از آقای ریاضی، معاونت IT وزارتِ ارتباطات و فناوری اطلاعات که در دورهی احمدینژاد به سمت رسیده است و آقای سعیدی رییسِ نظامِ صنفی رایانه کشور.
برای بنده که در ایران دستی در صنعتِ نرمافزار دارم و به وضعیتِ اسفبارِ فناوری به خصوص از نوعِ اطلاعاتیاش! واقفام، این میزگرد فرصتِ مغتنمی بود که ببینم حضراتِ «دلسوزِ» چنگانداخته بر وزارت و مرکز و شرکت و سازمان و بیغوله و کلبهی ارتباطات و اطلاعات، چه گلی در این چند سالِ اخیر به سرِ این فناوری نوپا زدهاند. اما متاسفانه این میزگرد محفلی شد برای ارائهی گزارشهای صدمن-یکغازِ دولت و اعتراضهای غیرحرفهای دبیر صنفِ رایانه جنابِ سعيدی که البته لازم است بازگو کنم که فردِ صاحبدلیست، منتهی کار در ايران آدم را لاجرم گرگ و پرخاشگر میکند.
مهندس ریاضی به سخنانی کلی در باب تدوین سیاستهای کوتاهمدت و درازمدت IT بسنده کرد و دریغ از نسخهای از این کارهای «ساعتها» کارشناسیشده و آدرسی جهتِ پیگیری و استفاضه. بزرگترین افتخارش هم اینکه بازدید روزانه از سایتهای مختلفِ وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات بالغ بر 30000 نفر شده است. زهی احسنت! او اصلا و ابداً ذکری از حک شدن چند هفتهای سایت شورای عالی انفورماتیک و بیخبری مسئولانِ خدمتگزارش نکرد. نمایندهی دولت هم مطابقِ معمول از عزمِ راسخِ دولتِ خدمتگذارِ رایحهپرور جهتِ پیشبردِ فلان و بهمان خبر داد و بس. دکتر جلیلی رییس مرکز امنیتِ شبکهی شریف دو موضوع را بیان کرد که یکی از آنها حرفِ حسابی بود و دیگر هیچ. ایشان از نبودِ اعتقاد مسئولین به فعالیتهای بخشِ خصوصی گلایه کرد که سخنِ بهجایی بود. اما بعد از توانمندی بخشِ خصوصی جهتِ پیادهسازی پروژههای ملی گفت که به گمانم مزاحی بیش نبود.
مهندس سعیدی اما با ادبیاتی که من نپسنديدم به وضعیتِ آیتی کشور انتقاد کرد و مستقیماً مهندس ریاضی و تیم وی را غیرحرفهای و نالایق خواند. میگویند دفاعِ بد از حمله کاریتر است و حملهی نادرست از صد دفاع و پشتیبانی موثرتر! کاری که آقای سعیدی کرد از مقولهی حملهی بد بود که با ادبياتِ به نسبه عوامانه تنها باعثِ مظلومنمایی مسئولانِ دولت در عرصهی IT شد. اگر به نظرم میبایست دو نکتهای که در خلالِ کنایهزدنها به آقای ریاضی مطرح کرد و در لابهلای زخمِ زبانهایاش گم شد را به صورتی متین مطرح میکرد تا دولت را به چالش بکشد. نکتهی اول نبودِ پایگاهِ دادهای مناسب برای جمعآوری اطلاعاتِ بازیگرانِ صحنهی نرمافزارِ کشور بود که مسئولانِ البته باتدبیرِ دولتِ نهم گویا هیچ تمهیدی برایاش نیاندیشیده بودند. مثالی که آورده شد این بود که «مثلاً اگر بیمارستانی تصمیم به کامپیوتریزه کردنِ خدمات خود گیرد، از کجا لیستِ شرکتهای فعال در این زمینه را به دست آورد؟ چرا وزارتِ فناوری اطلاعات تا کنون هیچ قدمی دراین زمینه برنداشته است؟»
نکتهی دوم و مهمتر ممنوعیتِ استفاده از اینترنتِ پرسرعت بود که با تصویبِ نوابغِ مجلسِ هفتم و نظارهگریِ رضایتمندانهی دولت تصویب شده و اجرا میشود. گویا نه مسئولِ نشست منفعتی برای انگشتگذاری بر چنین موضوعِ مهمی میدید و نه دبیرِ صنفی رایانه درایتی در مطرح کردنِ درست و بیغرضِ آن.
باری این جلسه نمایشی شد از به هم پریدنِ سگ و گربهوارِ نمایندهی بخشِ خصوصی و دولتی در زمینهی IT . بنده که از داشتنِ چنين مسئولینِ کمتوانی در بخشِ فناوری اطلاعات احساسِ شرم کردم. بعلاوه مسئولانِ کنونی هیچ یادی از زحماتِ متصدیان سابق نظیرِ دکتر ربیعی که برای اولبار مفهوم و اهمیتِ نقشِ فناوری اطلاعات را در کشور و بینِ دولتمردانِ از-همه-جا-بیخبر جا انداختند نکردند که نشانِ بارزی بود از سنتِ مذمومِ قدرناشناسی (با تمامِ انتقاداتی که من به شيوهی مديريتِ دکتر ربيعی داشته و دارم).
اما این جلسه با سوالِ مخلص پایان گرفت که به خوبی گویای وضعیتِ رقتآورِ این صنعت بود. مقدمهی سوالِ من این بود:
«متاسفانه در میهنِ ما هنوز تفاوتِ پروژههای بزرگ IT با نرمافزارهای کاربردی به درستی درک نشده است. پروژههای بزرگ IT نظیر نظامِ جامعِ مالیاتی یا سیستمهای بانکی و تجاری عظیم مانندِ ساختنِ آسمانخراش میمانند و متخصصین نرمافزار نظیر کدنویس و امنیتِ شبکه و بهینهسازی الگوریتمها چیزی هستند از مقولهی لولهکش و بنا و سیمکش.
علاوه بر این هزینهی پروژهها اگر درست انجام شوند بسیار بالا است. چند ده میلیون یورو برای انجام پروژههای بزرگ در غرب رقمی عادی است، حال آنکه در ایران به محضِ اینکه هزینهی پروژهای چند میلیارد تومان تعیین میشود فریادِ عدهای به هوا میرود که این چه ریخت و پاش است.
پس همانطور که با جمع کردن یک مشت عمله و بنا حتی با صرفِ هزینهای هنگفت نمیتوان برجی برساخت، با جمع کردن چند نفر برنامهنویس و متخصصِ نرمافزار و تخصیصِ منابعِ ناچیز مالی از قبیل چندصد میلیون تومان نیز پروژههای کلانِ IT تا الیالابد به جایی نخواهند رسید. علمِ مدیریتِ اینگونه پروژهها علاوه بر صرفِ هزینهی کافی، نیاز به دورههای تخصصی خاص دارد که در کشورهای پیشرفته نیز چندین سال زیرِ نظرِ صاحبین فن طول میکشد و با این وجود درصدِ قابلِ ملاحظهای از اینگونه پروژهها شکست میخورند. پس متهم کردن یکدیگر به دزدی و بیلیاقتی و کارنابلدی گرهای نمیگشاید و باید دیدگاهِ خود را راجع به نیروهای انسانی و ظرفیتِ آنها و هزینهی پروژهها عوض کرد.»
و با آن مقدمهی مطول، سرانجام سوالاش اینکه:
«مسئولانِ سیاستگذارِ IT برای تربیتِ نیروی انسانی متخصص و کارآمد در این مقوله چه طرحی دارند؟»
«دکتر» حبیبی خود پاسخگویی این سوال را بر عهده گرفت، با اینکه علیالقاعده ربطی به وی نداشت. ایشان فرمود که:
«بله ما به آموزش نیروی انسانی اهمیت میدهیم و اینکار را هم انجام میدهیم، مثلاً من به شاگردانام توصیه میکنم که هر از چندگاه در حینِ تحصیل درگیرِ پروژهای نرمافزاری شوند تا کار یاد بگیرند.»
شکرِ ایزد منان که ايشان با چنین جوابِ نامربوطی شمهای از گسترهی برنامهريزی در مسئولانِ آموزشی را نمایاند. مانندِ این بود که شخصی ادعای رقابت با کمپانیهای بزرگ ماشینسازی کند و در جوابِ نیروهای متخصص بگوید من کارمندانام را هر از چندگاه به مکانیکی محل میفرستم تا کار یاد بگیرند! قضیهی همان الاغِ نگونبختی شد که در جلدِ شیر فرورفته بود و چون جو گرفتاش شروع به غرش(!) کرد و با بلند شدنِ صدای ناخوشِ عرعر، حیوانات پی به پوشالی بودنِ جبروتاش بردند.
باری این بود جلوهای که سردمدارانِ IT کشور نمودند. اگر بخواهم جمعبندی خود را از این نشست عرض کنم: تا چنین افرادی فاقدِ معلومات و ملزوماتی سکاندارِ کشتی صنعتِ IT هستند، امیدی به موفقیتِ پروژههای بزرگ در این زمینه نمیرود که نمیرود. والسلام.