آیت الله توسلی هم دیارِ فانی را با تمامِ ظالمانِ ریاکارِ شریعتسوزش واگذاشت و رفت. تو گویی که زمانه هم با نیکی و اصلاح و خرد سرِ ستیز دارد. نه تنها بر جامعه گردِ مرگ پاشیده که چرخِ روزگار هر روز به شعبده صاحبدلی را به کامِ نیستی میفرستد و جماعتی را از داشتنِ تکیهگاهی قابلِ اعتماد محروم میسازد.
ماندهام چرا شقاوتپیشگان و بیریشگان عمرشان طولانیتر است؟ چرا متحجران و ظالمان همچنان با وجود آنکه خوابشان به ز بیداری است بر گردهی ملت سوارند و زیان کسان از پی سود خویش میجویند و آزادگانی همچون توسلی و علامه جعفری و بورقانی و صابری روی در خاک میکشند؟ گل به تاراج میرود و خار میماند، گنج برداشته و مار میماند!
البته عجب نیست که خونِ دل خوردن و دردِ خلایق و دین داشتن از عمرِ گرانمایه میکاهد و نشاة قدرت بر عمرِ نکبتانگیز میافزاید. دریغ.