طی دورانِ تحصیل در آلمان عضوِ شورای مرکزی تصميمگيری خوابگاهمان شدم. در جوامعِ دموکراتيک اصولاً در هر لايهای کارها توسط مردم انجام می شود و دانشگاه و خوابگاه نيز از اين قائده کلی مستثنی نيستند.
شرکت در جلساتِ شورای (به نوعی صنفی) مرکزی برای منِ از ايران آمده و به استصواب و پدرسالاری و چوبِ بالای سر خو کرده لطفی دو چندان داشت. در آنجا می شد ديد که چگونه برای يک تصميم ساده مانند تصميم برای برداشتن يا نصبِ يک تابلوی اطلاعاتی ساعتها نظرات مخالف و موافق در محيطی عقلانی شنيده می شد و نهايتاً بر اساس آن رای گيری انجام می شد. رای گيریها جز در مواردی استثنايی مخفی بود تا کسی به خاطر روي در بايستی رای ندهد. حتی زمانی که برای عزل و نصبِ يک مسئول (مثلاً مسئولِ رستورانِ خوابگاه) بحث می شد از شخص مذکور خواهش می شد در بيرون اتاق منتظر باشد تا دانشجوها با آزادی حرفِ خود بزنند و دغدغه های خويش بيان دارند.
خاطرهي جالبی که آن زمان پيش آمد مربوط به جلسهای بود که در آن می خواستند مسئول اتاق خشک شويی خوابگاه را انتخاب کنند. در آن جلسه بعد از استماع نظرات موافقين و مخالفين برگه های رای توزيع شد. رای گيری بدين روال بود که از هر طبقه دو نفر صاحبرای بودند و نتيجتاً به دو نفر از هر طبقه برگه رای گيری نوشته می شد که بر روی آن عبارت «آری» يا «نه» بنويسند. تعداد برگه های توزيع شده 38 عدد بود. به خاطرم هست که بعد از جمع آوری برگه های رای و شمارش آرا 35 رای موافق و 4 رای مخالف خوانده شد. مسئول جلسه اعلام کرد که در رای گيری خطايی پيش آمده و کل روند –تکرار می کنم کل روند رای گيری!- می بايست تکرار شود تا خدشه ای در کار نباشد.
مهم تعداد آرا و تاثيرگذاری آنها در انتخاب فرد نبود، آن هم برای مسئلهي کماهميتی مانند انتخاب مسئول خشک شويی خوابگاه! بلکه برای آلمانيانِ در بسترِ دموکراسی پرورش يافته ناهمخوانی در آراء کلِ روند را زير سوال می برد و می بايست تکرار می شد.
حال اين حکايت را مقايسه کنيد با جابه جايی 3 ميليون رای ناقابل در انتخاباتی که ناظران شورای نگهبان بر سرِ هر صندوقِ آن حی و حاضر بودهاند و مجريانی که توسط خود آنها «تاييد» شده اند. شورای نگهبان از خود نمی پرسد که اگر در کشوری با تمام ناظرانِ متعهد و از فيلترهای متعدد حضرات رد شده، 3 ميليون رای جابه جا شود يا اضافه و کم ريخته شود، 30 ميليون رای هم جابه جا خواهد شد و مشکل جای ديگريست، نه در تاثير اين 3 ميليون در کلّ آراء. منتهی از قديم آوردهاند که آن را که خواب است می توان بيدار کرد، اما بيدار کردنِ کسی که خود را به خواب زده از محالات است.