Skip to main content
روحيات و جامعه‌ی ايرانیسياسی

حرف مفت مالیات ندارد

By June 13, 2013No Comments

مهدی جامی از معدود ايرانيانِ خارج از کشور است که در عينِ دلسوزی و باکفايت و پرمطالعه نيز هست. او اخيراً نوشته‌ای از ليلاز در صفحه‌ی فيس‌بوکش بازنشر کرده که تاسف‌بار بود. دو نظر راجع به انتخابات و پيش از شروعِ رای‌گيری درفشانی کردم . اولی ذيل مطلب جناب جامی بود برای ثبت در تاريخ.

من ليلاز رو به عنوان تحليل‌گر اقتصادی قبول دارم. اما نظر سياسی دادنش مثل اينه که متخصص زنان و زايمان در رابطه با مرغوبيت سنگ معدن دادِ سخن بده! هر کسی شونزده سال اخير تو ايران زندگی کرده باشه نمی‌تونه زحمات و دستآوردهای قاليباف تو نيروی انتظامی و شهرداری رو ناديده بگيره. همین آقای ليلاز تا قبل از فرماندهی قاليباف دزد به خونش می‌زد نمی‌دونست چه شماره‌ای رو بايد بگيره و برای گرفتن گذرنامه بايد سه روز تو صف وا می‌ستاد و هزار جور تحقير می‌کشيد. همين آقای ليلاز تا 6-7 سال پيش از امام حسين می‌خواست بره آزادی غم برش می‌داشت! حالا ورداشته می‌گه قاليباف نه هويت داره نه پرينسيپ نه اصول! آره همون اصلاح‌طلبهايی هويت و پرينسيپ و اصول دارن که نه راهبرد مشخصی دارن و نه برنامه‌ی جامعی نه جنم مقاومت و درايتِ سياست‌ورزی. همين تاجزاده که گل سرسبدشونه تو سه ماه چهار بار تصميم انتخاباتی‌ش رو عوض کرد! يا خاتمی که سالی دو بار بلوف می‌زنه که اگر نظام اين کار رو بکنه ال می‌کنيم و بل نمی‌کنيم، بعد که به پشيزی نمی‌گيرنش پيروزمندانه ال نمی‌کنه و بل می‌کنه و ماله‌ی «مصلحت‌سنجی» هم که به حمدالله هميشه برای توجيه در جيب مبارک هست! بضاعتِ علمیِ جناح‌ها به طرز رقت‌باری پايين هست، اصلاح‌طلب‌ها کمتر و اصول‌گراها بيشتر. حالا يه آدم حسابی تو جناح اصول‌گرا پیدا شده و اين جماعت اصلاح‌طلب دست به هر عمل پلشتی می‌زنن که وجهه طرف رو خراب کنن. شرق تيتر زده سرکوب سميرم به دستور قاليباف بود! اون يکی تو مناظره زنده بهتان می‌زنه که قاليباف می‌خواست «گازانبری» دانشجوها رو سرکوب کنه. اون يکی سايت بر می‌داره فهرست کابينه به نام طرف منتشر می‌کنه! ای بابا بس کنین که بوی گند باندبازی و دروغ‌گويی و فرصت‌طلبی‌تون همه جا رو برداشته. من به کسی رای می‌دم که نه سال پيش تو مصاحبه‌ای گفت «تو صف وايستادن مردم يعنی تحقير». من به کسی رای می‌دم که نيروی انتظامی رو مدرن و کارا کرد. من به کسی رای می‌دم که چهره‌ی شهر تهران رو دگرگون کرد و پروژه‌های اساسی نظير برج ميلاد و بزرگ‌راه امام علی و صدر و سنگفرش ولی‌عصر رو به اتمام رسوند. من به کسی رای می‌دم که به زيرساخت‌ها توجه داره و به مسايل با مديريت و علم می‌پردازه. من به عملکرد رای می‌دم نه حرف و حديث کسايی که ثابت کردن در تذبذب و بی‌عرضگی سرآمدن. من به دستآورد رای می‌دم نه بلاغتِ کلام و هوچی‌گری. والسلام

و اين هم دومین و آخرين نقطه‌نظر:

اگر روحانی نتونه دور دوم قاليباف رو شکست بده (که احتمالش زياده)، به نظرم نرسيدنش به دور دوم برای جنبشِ تحول‌خواهی بهتره. رقابت قالیباف و روحانی تو دور دوم باعث می‌شه حزب‌اللهی‌های جلیلی‌چی مجبور شن برن پشت سر قالیباف، و به نوعی اون رو مديون خودشون بکنن و تو آينده سهم‌خواهی و گردنکشی کنن. در ضمن جمع شدن اصلاح‌طلب‌ها پشت سر روحانی و تخريبِ ناگزيرِ قاليباف در دور دوم باعث می‌شه شخصِ ميانه‌رويی مثلِ اون به سمتِ اصول‌گراها سوق داده بشه (کمتر از مقداری که مثلاً الان مدّ نظرش هست). بلايی که سر رفسنجانی بعد از انتخابات مجلس ششم اومد. اما در عوض به فرضِ دوگانه‌ی جلیلی-قالیباف، قضيه دقيقاً برعکس می‌شه. آرای جلیلی تو دور دوم فرق چندانی نمی‌کنه، چون بعيده طرفدارای ولایتی و روحانی به جلیلی رای بدن. در عوض ائتلافِ نانوشته‌ی اصلاح‌طلب‌ها با قاليباف و جدالِ اون با جلیلی (نماينده‌ی تندروهای کم‌عقل و ایدئولوژيک) باعثِ کششِ بيشترِ قاليباف به سمتِ جريانِ اصلاح‌طلبی می‌شه و در بلندمدت آثارِ مثبتی داره، چرا که به نوعی وامدارِ جريانِ اصلاح‌طلبی می‌شه. من البته اين رو ننوشتم که روحانی‌چی‌ها خدای نکرده راهبردی فکر کنن و به قاليباف رای بدن، خواستم حالا که همه تراوش‌های مغزيشون رو با خلايق قسمت می‌کنن من هم برای ثبت در تاريخ در اين دقايقِ آخرِ پيش از انتخابات ابراز وجودی کرده باشم! همين و بس