از عزیزان چه پنهان همیشه برایم این سوال مطرح بود که چرا توالت فرنگی شکلاش آنگونه است و نسخهی شرقیاش اینگونه مسطح. مجالی دست داد هفتهی پیش برای بررسی.
یکی از واحدهای درسی این ترمام «بررسی آثار فرهنگ بر توسعهی محصول» بود و در پایان میبایست موضوع یا محصولِ البته مربوطی را انتخاب میکردیم که نمایانگر این تاثیر باشد. فرصت را مغتنم شمرده و عنوانِ تحقیقام را «بررسی چرایی تمایز در شکل و کارکردِ مستراح در غرب و شرق» گزیدم تا با یک تیر چندین کفتر پرانده باشم. خلاصهی ارائه را مینویسم جهتِ اطلاعِ علاقهمندان که زکاتِ علمام را هم داده باشم، قربت الی الله.
و اما اولین آبریزگاه مکانیزه در غرب گویا به زمان امپراتوری روم برمیگردد که رومیها آبراههایی را از رودهای مجاور جداکرده و با گذراندن از سطحِ شهر دوباره به رودی متصل نمودند. چیزی مشابه جوبهای کنونی. رومیها روم-به-دیوار جایگاههای بر روی این جویهای البته روان تعبیه مینمودند با سوراخهای متناسب اندازهی ماتحت که شهروندان بر روی آن نشسته و دلی از غذا خالی کنند. موادِ دفعشده توسط جریان آب به رودهای اطراف و اکناف ریخته میشده و به جز ماهیانِ نگونبخت و کشاورزانِ بدبیار و شناگرانِ بیچاره جملهی رعایا از داشتنِ این سیستمِ فوقِ پیشرفته شادمان بودهاند. اینهم عکسی از تخلیهسراهای مذکور:
در شرق و امپراطوری فارسها لیک آب مایعی حیاتی و کمیاب بوده و در عوض زمین لمیزرع به وفور یافت میشده است. علتِ تخصص فارس ها در امرِ کندنِ قنات و هدایتِ آب به زمینهای زراعی و نیز آبانبارها نیز همین بوده است. در چنین سرزمینی آلودنِ آب به نجاست طبعاً گناهی کبیره محسوب میشده است. به همین دلیل اجداد ما بیشتر به سوراخ کردنِ زمین و انباشتِ مدفوع و سپس تخلیهی آن به هنگامِ پر شدن یا مسدود کردنِ آن و حفرِ سوراخی دیگر همت میگماشتهاند. اسم این چاهکهای ضروری هم همانطور که حتماً مستحضرید موال (یا مبال) است.
نکتهی اصلی در سیستم رومی اما اینجاست که «جز طبقهی اشراف» مردم عادی در وضعیتِ چمباتمه (مانندِ شرقیان) مدفوع به جوی میسپردهاند.
پس از نظرِ عادت و پیشینهی تاریخی تا همین صد و پنجاه شصت سال پیش عاداتِ خلا در سراسرِ عالمِ گیتی یکسان بوده است.
یک گریزی اجازه بدهید این وسط به فرهنگِ نظافتِ غرب و شرق بزنم. غربیان گویا طی دورانِ قرون وسطا (500 تا 1500 پس از میلاد) جرثومهی پلشتی بودهاند. در شهرها به علتِ فقدانِ سیستمِ فاضلاب و نیز بیخیالی نسبت به موادِ «نامهضومِ» خروجی، گویا مردم در سطلی کارِ خیر خویش میکرده و سپس محتویاتِ البته اشتهاآورِ آن را از پنجره به خیابان میریختهاند. به همین خاطر در کنار مسیر بین خانهها یک قسمت «پیادهرو» را به صورتِ برجسته میساختهاند که رهروانِ گرامی هنگامِ تردد بر نجاسات قدم ننهند. قانونی هم جهتِ رفاهِ حالِ عابرینِ محترم وجود داشته بدین ترتیب که شهروندان پیش از تخلیه میبایست فریاد برمیآوردند «گاردیلو!» تا عابران دو پای اضافی قرض کرده و به سرعت از منبعِ صدا (و به دنبالاش موادِ دیگر) دور شوند. این لغت تغییر یافتهی عبارت garde l’eau است که به فرانسوی معنی «آب رو بپا!» میدهد.
گاهی اوقات هم دستشویی مدلِ غربی (سوراخی در زمین) بیرون از منزل در گوشهی دنجی تعبیه میکردند. استفاده از لگن زیرِ تخت برای قضای حاجت هنگامِ شب و برودتِ هوا نیز معمول بوده است. حتی شعری هم برای این عمل شنیعِ لگنی ساخته بودند:
گر شست و شوی نیک دهیام بعدِ ریدهمان
من نیز نگویم ز دیدهها به مردمان!
ترجمهی تحتالّفظی (Use me well and keep me clean…And I’ll not tell what I have seen! )
منت خدای را عز و جل که دینِ مبینِ اسلام توجهِ خاصی به پایینتنه و آدابِ خلا مبذول داشته است و مسلمانان را از چنین کثافتکاریهایی به دور.
البته پیدایش صندلیگونهی آبریزگاه در غرب دلیلی فراتر از آبریزراههای رومِ باستان و کمبود و فراوانی آب دارد، چه بسیاری از نقاط آسیا مانند چین و یا هند جغرافیایی مشابهِ اروپا داشتند و دارند. این دلیل در اصل «فرهنگِ نشستن بر زمین» در مشرق زمین و فرهنگِ «صندلینشینی» در غرب است.
در فارس و چین و ماچین و ژاپن، صندلی و میز به معنای اروپایی آن وجود نداشته و تنها اورنگِ سروری و شاهنشهی موجود بوده است. بدین معنا که همواره رئیسِ قبیله، جنابِ خلیفه یا سلطانِ اعظم بر تختِ شاهی تکیه میزده و دیگران یا دست بر سینه و گوش به فرمان بودند و یا نشسته بر محضرِ تلمذ و مشتاقِ نمایاندنِ مراتبِ ارادتِ رعیتی. در نقاشیهای به جا مانده از دورانِ خلافتِ اسلامی و حدود و صغورش به کمتر طرحی میتوان برخورد که کسی جز جنابِ جنتمأب بر اریکه جلوس نموده باشد. در آسیای شرقی حتی خودِ جنابِ امپراتور هم بعضاً مانند باقی ساموراییها چهارزانو بر زمین مینشسته است. عجب نیست که فرش در فرهنگِ ما چنین کاربرد دارد. بالاخره ماتحتِ مبارک با زمینِ سرد و سفت چندان میانهی خوبی نداشته و ندارد. این فرهنگِ زمیننشینی خصوصاً با مقایسهی کلیسا و مسجد یا رستوران و قهوهخانه قابلِ مشاهده و تامل است. فرهنگِ زمیننشینی حتی امروزهروز در مجلسِ قانونگذاری و راهیافتگانِ دستچینشدهاش هم جریان دارد.
دلیلِ اصلی استقبال از توالتفرهنگی به هنگامِ اختراعِ سیستمِ سیفون رد سالِ 1884 توسطِ توماس کراپر یکی عدمِ عادت به نشستن بر روی دوپا و دیگری عادتِ «اشراف» به عمل به حالتِ نشسته بر صندلی بود. یعنی مردمِ عادی با نشستن بر روی این نوع آبریزگاه احساسِ برابری با طبقهی ثروتمند میکردند و به خود میبالیدند که ما که امکاناتِ دیگرِ حضراتِ متبکرِ متنعم را نداریم، لااقل الان میتوانیم مانندِ آنها یک شکمِ سیر-گلاب به رویتان- برینیم!
آری این بود چکیدهی غور و تفحصِ مخلص من بابِ چگونگی شکلگیری دو گونه توالت. در پایان بد نیست به چند موردِ جالب که در خلالِ این «تحقیق» برخوردم اشارتکی بکنم.
دفعِ حاجت در غرب تا همین چندی پیش در کمالِ آرامش در حضورِ دیگران انجام میشده است. به عنوانِ مثال چنانچه چندین ارباب و لُرد مشغولِ بازی یا بحث بودهاند، مرسوم بوده که هنگامِ آمدنِ فشار به ناحیتهای تحتانی اعلاحضرت، غلام یا برده با یک لگن وارد میشده و جنابِ اشرافزاده بدونِ اعمالِ وقفه در سخنرانی و محروم کردنِ حتی چند ثانیهای مستعمین و معتمدین تشرشری می نموده و پس از عملیاتِ ادراررسانی به لگن، نوکرِ وظیفهشناس برای تخلیهی شاهکارِ اربابش در باغ مرخص میشده است.
در سالِ 1953 هنگامِ مراسمِ تاجگذاری ملکه الیزابت، مقامات را ترس برداشت که نکند مخالفین جملگی در یک حرکتِ هماهنگ دقیقاً در لحظهی قرار گرفتنِ تاج بر سرِ ملکه، سیفونهای خانهشان را بکشند و آبروریزی سیاسی به راه بیندازند! به همین علت از متخصصان بیبیسی برای اندیشیدنِ تمهیداتِ لازم دعوت به عمل آمد و با بررسیهای علمی که اهلِ فن به عمل آوردند معلوم شد که صدای سیفونها هرچهقدر هم که همزمان باشد به کلیسای محلِ برگزاری تاجگذاری نخواهد رسید.
سیفونها حتی برای رایگیری نیز موردِ استفاده قرار گرفتهاند. هنگامِ مبارزاتِ مقدماتی جیمی کارتر برای ریاستِ جمهوری، ایستگاهی رادیویی از طرفدارانِ دو کاندیدا خواست که در ساعتی مشخص سیفونها را بکشند. سپس میزانِ تغییراتِ حجمِ آب در منبعِ ذخیره را اندازهگیری کردند و فهمیدند که جیمی کارتر طرفدارانِ بسیار بیشتری دارد، چون سطحِ آب در آن زمانِ ناگهان کاهشی قابلِ ملاحظه یافته بود!
فناوری پیشرفته نیز اخیراً به مددِ سازندگانِ توالت آمده است. به عنوانِ نمونه توالتهای مدرنی که اکثراً در ژاپن موردِ استفاده قرار میگیرند امکاناتِ بسیار ارزندهای در اختیارِ «تولیدکنندگان» قرار میدهند. به عنوان مثال گرمکنِ جدارهی خارجی توالت جهتِ سهولتِ دفع و یا آبیاری موضعی مقعد با فشار و دمای قابلِ تنظیم. یکی دیگر از قابلیتهای ارزشمندِ این دستگاهها تولیدِ صدای کشیدنِ سیفون و ریزشِ آب به صورتِ مصنوعی است. به مددِ این صدارسانی، شخصِ درگیر پیش از در نمودنِ صداهای نه چندان گوشنواز به هنگامِ دفعِ گازها و موادِ زائدِ بدن، این دکمه را میفشارد تا ضرطهاش در همهمهی صدای سیفونِ آب گم شود، بدون آنکه آبی به هدر رود. زهی صرفهجویی!
منابع:
موزهی توالت
تاریخچهی سیفون
توالت (ویکیپدیا)
Nature’s platform